سروشسروش، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

بزرگ شدن پسرمان

اولین اتفاق بد زندگیت

در تاریخ 92/11/19 بلاخره شیطنتت کار دستت داد برای اینکه سر یکی از کابینت ها نری سبد لباس کثیفها مو گذاشته بودم جلوی در کابینت که اونجا جایگاه شما شده بودو ازش بالا میرفتیو لبه اپن وایمیسادیو به همه خانه تسلط داشتی اما اونروز یه لحظه تعادلت را از دست دادی و من به خاطر اینکه از پشت سر نیفتی سریع پشتت را گرفتم و گذاشتمت پایین اما تو این فاصله اصلا نفهمیدم که چه اتفاقی افتاد مثل اینکه چشمت خورد به لبه ماشین لباسشویی و وقتی گذاشتمت پایین یهو گریه بدی کردی و دیدم پشت پلکت داره همینطور باد میکنه و دیدم یه عالمه مژه رو صورتت هست و دیدم پشت پلکت باز شده و خون اومد ترسیدم و سریع به بابات زنگ زدمو اومد رفتیم بیمارستان که خدا رو شکر نیاز به بخیه نشد اما...
25 بهمن 1392

16 ماهگی سروش

ماه دی که مثل برق و باد گذشت و تو این ماه خدا رو شکر اتفاق خاصی نیفتاد و و فقط دو باری رفتیم شمال که یکبارش چون سفر یکروزه بود خیلی بهت سخت گذشت  
25 بهمن 1392
1